معنی فارسی sozzle

B1

روش بی‌پرده و صریح صحبت کردن در مورد موضوعات.

To speak openly and candidly, often breaking social norms of politeness.

example
معنی(example):

او هنگام بحث در مورد نظراتش معمولاً به طور صریح صحبت می‌کند.

مثال:

He tends to sozzle when discussing his opinions.

معنی(example):

صراحت او در مناظره تازه‌کننده بود.

مثال:

Her sozzle was refreshing in the debate.

معنی فارسی کلمه sozzle

: معنی sozzle به فارسی

روش بی‌پرده و صریح صحبت کردن در مورد موضوعات.