معنی فارسی spait

B1

اصطلاحی برای ذخیره یا نگهداری چیزی برای استفاده در آینده.

A term used for saving or withholding something for future use.

example
معنی(example):

کودک مقداری آبنبات برای بعد نگه داشته بود.

مثال:

The child had a spait of candy saved for later.

معنی(example):

او تصمیم گرفت دسرش را برای لذت بردن بعدی نگه دارد.

مثال:

She decided to spait her dessert for later enjoyment.

معنی فارسی کلمه spait

: معنی spait به فارسی

اصطلاحی برای ذخیره یا نگهداری چیزی برای استفاده در آینده.