معنی فارسی spaits

B1

اجزای کوچک یا اقلامی که می‌توانند به عنوان کلکسیون جمع‌آوری شوند.

Small pieces or items that can be collected as a collection.

example
معنی(example):

چندین اسپیت در صندوق قدیمی پیدا شد.

مثال:

Several spaits were found in the old chest.

معنی(example):

جمع‌آورنده به اسپیت‌هایی که بدست آورده بود، ارادت داشت.

مثال:

The collector cherished the spaits he had acquired.

معنی فارسی کلمه spaits

: معنی spaits به فارسی

اجزای کوچک یا اقلامی که می‌توانند به عنوان کلکسیون جمع‌آوری شوند.