معنی فارسی sparkback

B1

درخشش و نشاطی که نشان‌دهنده امید یا شادی است.

A reflective brightness in someone's eyes that indicates hope or joy.

example
معنی(example):

درخشش در چشم او باعث شد لبخند بزنم.

مثال:

The sparkback in her eye made me smile.

معنی(example):

او پس از خبر خوب حس امیدی دوباره پیدا کرد.

مثال:

He felt a sparkback of hope after the good news.

معنی فارسی کلمه sparkback

: معنی sparkback به فارسی

درخشش و نشاطی که نشان‌دهنده امید یا شادی است.