معنی فارسی sparple

B1

اسپارپِل، شیئی زینتی یا دکوری که معمولاً برای زیباسازی استفاده می‌شود.

A decorative or ornamental item usually used for enhancement.

example
معنی(example):

او از یک اسپارپِل برای تزئین باغ خود استفاده کرد.

مثال:

She used a sparple to decorate her garden.

معنی(example):

اسپارپِل درخشان و رنگارنگ بود و پروانه‌های زیادی را به خود جذب کرد.

مثال:

The sparple was bright and colorful, attracting many butterflies.

معنی فارسی کلمه sparple

: معنی sparple به فارسی

اسپارپِل، شیئی زینتی یا دکوری که معمولاً برای زیباسازی استفاده می‌شود.