معنی فارسی spasmolysant
B2دارویی که برای کاهش و تسکین اسپاسمهای عضلانی و درد استفاده میشود.
A drug that relieves muscle spasms and associated pain.
- NOUN
example
معنی(example):
اسپاسمولیزانت به کاهش گرفتگیهای عضلانی کمک کرد.
مثال:
The spasmolysant helped relieve the muscle cramps.
معنی(example):
پزشکان معمولاً برای دردهای شکمی اسپاسمولیزانت تجویز میکنند.
مثال:
Doctors often prescribe a spasmolysant for abdominal pain.
معنی فارسی کلمه spasmolysant
:
دارویی که برای کاهش و تسکین اسپاسمهای عضلانی و درد استفاده میشود.