معنی فارسی spasmolysis
B2پدیدهای که در آن اسپاسم عضلانی کاهش مییابد یا تسکین مییابد.
The process by which muscle spasms are reduced or alleviated.
- NOUN
example
معنی(example):
اسپاسمولیزیس میتواند درد را به طور قابل توجهی در بیماران کاهش دهد.
مثال:
Spasmolysis can significantly reduce pain in patients.
معنی(example):
درک اسپاسمولیزیس برای درمان مؤثر اهمیت دارد.
مثال:
Understanding spasmolysis is important for effective treatment.
معنی فارسی کلمه spasmolysis
:
پدیدهای که در آن اسپاسم عضلانی کاهش مییابد یا تسکین مییابد.