معنی فارسی spathal
B2اسپاتالی، مربوط به چیدمان یا ویژگیهای اسپاتا.
Pertaining to or characterized by a spatha arrangement.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چیدمان اسپاتالی گلها شگفتانگیز بود.
مثال:
The spathal arrangement of flowers was fascinating.
معنی(example):
ویژگیهای اسپاتالی میتوانند زیبایی یک باغ را افزایش دهند.
مثال:
Spathal features can enhance the aesthetic of a garden.
معنی فارسی کلمه spathal
:
اسپاتالی، مربوط به چیدمان یا ویژگیهای اسپاتا.