معنی فارسی spazzed
B2دیوانهوار رفتار کردن، به معنای ابراز شدید هیجان یا استرس به صورت ناگهانی.
To have a sudden episode of frantic behavior, usually due to overwhelming emotions.
- verb
verb
معنی(verb):
To have a tantrum or fit.
معنی(verb):
To malfunction, go on the fritz.
example
معنی(example):
او وقتی مهمانی سورپرایز را دید، کاملاً دیوانهوار واکنش نشان داد.
مثال:
She totally spazzed when she saw the surprise party.
معنی(example):
من در طول ارائه دیوانهوار عمل کردم چون یادداشتهایم را فراموش کرده بودم.
مثال:
I spazzed out during the presentation because I forgot my notes.
معنی فارسی کلمه spazzed
:
دیوانهوار رفتار کردن، به معنای ابراز شدید هیجان یا استرس به صورت ناگهانی.