معنی فارسی specificating

B1

در حال مشخص کردن، در حال تعریف و تعیین دقیق.

The act of making something specific or precise.

example
معنی(example):

او در حال مشخص کردن الزامات نرم‌افزار جدید است.

مثال:

She is specificating the requirements for the new software.

معنی(example):

تیم در حال مشخص کردن چالش‌هایی است که ممکن است با آن‌ها مواجه شویم.

مثال:

The team is specificating the challenges we may face.

معنی فارسی کلمه specificating

: معنی specificating به فارسی

در حال مشخص کردن، در حال تعریف و تعیین دقیق.