معنی فارسی specifier
B1شيئی که کارکردش مشخص کردن نوع یا دستهای از اطلاعات است
An element that specifies or defines an attribute or characteristic
- NOUN
example
معنی(example):
در برنامهنویسی، یک مشخصکننده به کامپایلر میگوید چه نوع دادهای را انتظار دارد.
مثال:
In programming, a specifier tells the compiler what type of data to expect.
معنی(example):
مشخصکنندهای که در سند استفاده شده بود برای پیادهسازی آن حیاتی بود.
مثال:
The specifier used in the document was crucial for its implementation.
معنی فارسی کلمه specifier
:
شيئی که کارکردش مشخص کردن نوع یا دستهای از اطلاعات است