معنی فارسی spectated

B1

تماشا کرد، به‌عنوان یک بیننده در یک رویداد یا نمایش بودن.

To have watched an event or performance as a spectator.

verb
معنی(verb):

To attend an event as a spectator; to observe.

example
معنی(example):

او با علاقه زیاد به تماشای مسابقات پرداخت.

مثال:

She spectated the tournament with great interest.

معنی(example):

او بازی نهایی را در تلویزیون تماشا کرد.

مثال:

He spectated the final game on television.

معنی فارسی کلمه spectated

: معنی spectated به فارسی

تماشا کرد، به‌عنوان یک بیننده در یک رویداد یا نمایش بودن.