معنی فارسی spectating

B1

تماشا کردن، فرآیند مشاهده کردن یا شرکت در یک رویداد به‌عنوان بیننده.

The act of watching an event or performance as a spectator.

verb
معنی(verb):

To attend an event as a spectator; to observe.

example
معنی(example):

تماشا کردن در بازی بسکتبال هیجان‌انگیز بود.

مثال:

Spectating at the basketball game was thrilling.

معنی(example):

او از تماشا کردن در رویدادهای ورزشی مختلف لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys spectating at various sports events.

معنی فارسی کلمه spectating

: معنی spectating به فارسی

تماشا کردن، فرآیند مشاهده کردن یا شرکت در یک رویداد به‌عنوان بیننده.