معنی فارسی spectroscopist
B2شخصی که در زمینه طیفسنجی کار میکند و به تحلیل و مطالعه ویژگیهای مواد میپردازد.
A scientist or technician who specializes in spectroscopy.
- NOUN
example
معنی(example):
طیفشناس یافتههای خود را در کنفرانس ارائه کرد.
مثال:
The spectroscopist presented her findings at the conference.
معنی(example):
به عنوان یک طیفشناس، او در تحلیل ترکیبات شیمیایی تخصص دارد.
مثال:
As a spectroscopist, he specializes in analyzing chemical compounds.
معنی فارسی کلمه spectroscopist
:
شخصی که در زمینه طیفسنجی کار میکند و به تحلیل و مطالعه ویژگیهای مواد میپردازد.