معنی فارسی speedboating
B1عملیات یا فعالیت قایقرانی با استفاده از قایقهای سریع.
The sport or activity of riding in or operating a speedboat.
- NOUN
example
معنی(example):
قایقرانی سریع یک فعالیت سرگرمکننده در دریاچه است.
مثال:
Speedboating is a fun activity on the lake.
معنی(example):
آنها آخر هفته خود را به قایقرانی سریع گذراندند.
مثال:
They spent their weekend speedboating.
معنی فارسی کلمه speedboating
:
عملیات یا فعالیت قایقرانی با استفاده از قایقهای سریع.