معنی فارسی sphericality

B2

کروی بودن، صفتی که به شکل کاملاً گرد یا توپ‌مانند اشاره دارد.

The quality of being spherical; having a round shape.

example
معنی(example):

کروی بودن توپ آن را برای غلتیدن مناسب می‌سازد.

مثال:

The sphericality of the ball makes it perfect for rolling.

معنی(example):

دانشمندان کرویت سیارات در فضا را اندازه‌گیری می‌کنند.

مثال:

Scientists measure the sphericality of planets in space.

معنی فارسی کلمه sphericality

: معنی sphericality به فارسی

کروی بودن، صفتی که به شکل کاملاً گرد یا توپ‌مانند اشاره دارد.