معنی فارسی spherically
B1به صورت کروی، به طوری که شکل یا انحنای آن در تمام جهات یکسان باشد.
In a manner that pertains to or is characteristic of a sphere.
- ADVERB
example
معنی(example):
این شیء به صورت کروی متقارن است، به این معنی که از تمام زوایا یکسان به نظر میرسد.
مثال:
The object is spherically symmetrical, meaning it looks the same from all angles.
معنی(example):
سیارات به طور کروی در مدارهای خود به دور خورشید میچرخند.
مثال:
Planets rotate spherically in their orbits around the sun.
معنی فارسی کلمه spherically
:
به صورت کروی، به طوری که شکل یا انحنای آن در تمام جهات یکسان باشد.