معنی فارسی spick
B1به معنای بسیار مرتب و تمیز، به طور خاص به حالت یا وضعیت چیزها اشاره دارد.
Something that is very clean or tidy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اتاق آنقدر تمیز بود که به نظر میرسید نو است.
مثال:
The room was so spick that it looked brand new.
معنی(example):
او در این رویداد رسمی یک کراوات بسیار مرتب پوشید.
مثال:
He wore a spick tie to the formal event.
معنی فارسی کلمه spick
:
به معنای بسیار مرتب و تمیز، به طور خاص به حالت یا وضعیت چیزها اشاره دارد.