معنی فارسی spicular
C1دارای اشکال یا ساختارهای باریک، مشابه تیغ یا خار، که معمولاً در زمینههای زیستشناسی و زمینشناسی به کار میرود.
Resembling spikes or sharp points; often used in biological or geological contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل خارمانند بلورها دانشمندان را مجذوب کرد.
مثال:
The spicular formation of the crystals fascinated the scientists.
معنی(example):
ساختارهای خارمانند در برخی موجودات میتواند به آنها در زنده ماندن در محیطهای سخت کمک کند.
مثال:
Spicular structures in some organisms can help them survive in harsh environments.
معنی فارسی کلمه spicular
:
دارای اشکال یا ساختارهای باریک، مشابه تیغ یا خار، که معمولاً در زمینههای زیستشناسی و زمینشناسی به کار میرود.