معنی فارسی spiderless

B1

عدم وجود عنکبوت‌ها و وب‌ها، به ویژه در یک مکان یا محیط.

Without spiders; referring to an environment free of spiders.

example
معنی(example):

اتاق بدون عنکبوت بود و این احساس امنیت می‌کرد.

مثال:

The room was spiderless, making it feel safe.

معنی(example):

او یک باغ بدون عنکبوت را برای بازی بچه‌هایش ترجیح می‌داد.

مثال:

She preferred a spiderless garden for her children to play in.

معنی فارسی کلمه spiderless

: معنی spiderless به فارسی

عدم وجود عنکبوت‌ها و وب‌ها، به ویژه در یک مکان یا محیط.