معنی فارسی spinescence
B1پدیدهای که در آن یک گیاه یا موجود زنده به صورت طبیعی دارای خارها یا تیغهایی است که به عنوان دفاع در برابر شکارچیان عمل میکنند.
The quality or state of being spinescent; having spines or thorn-like structures.
- OTHER
example
معنی(example):
خارهای کمکی کacti برای زنده ماندن در کویر مفید است.
مثال:
The spinescence of the cactus helps it to survive in the desert.
معنی(example):
خارهای کمکی گیاه، گیاهخواران را deter میکند.
مثال:
The spinescence of the plant deters herbivores.
معنی فارسی کلمه spinescence
:
پدیدهای که در آن یک گیاه یا موجود زنده به صورت طبیعی دارای خارها یا تیغهایی است که به عنوان دفاع در برابر شکارچیان عمل میکنند.