معنی فارسی spingel

B1

ساختار پشتیبان کوچک در برخی از گیاهان که به استحکام و شکل‌گیری آنها کمک می‌کند.

A small supporting structure in certain plants, aiding in stability and growth.

example
معنی(example):

اسپینجل یک ساختار کوچک پشتیبان در برخی گیاهان است.

مثال:

A spingel is a small supporting structure in certain plants.

معنی(example):

اسپینجل به گیاه کمک می‌کند تا شکل خود را حفظ کند.

مثال:

The spingel helps the plant to maintain its shape.

معنی فارسی کلمه spingel

: معنی spingel به فارسی

ساختار پشتیبان کوچک در برخی از گیاهان که به استحکام و شکل‌گیری آنها کمک می‌کند.