معنی فارسی spink
A2نوعی حیوان کوچک و بازیگوش که اغلب در جنگلها یافت میشود.
A small, playful forest animal.
- NOUN
example
معنی(example):
اسپینک یک جانور کوچک و بازیگوش است که در جنگل یافت میشود.
مثال:
The spink is a small, playful animal found in the forest.
معنی(example):
کودکان عاشق تماشای اسپینک هستند که در حال جست و خیز است.
مثال:
Children love to watch the spink as it hops around.
معنی فارسی کلمه spink
:
نوعی حیوان کوچک و بازیگوش که اغلب در جنگلها یافت میشود.