معنی فارسی spinless

B1

فاقد خار یا زوائد تیز.

Lacking spines or sharp projections.

example
معنی(example):

خیار بدون خار در آشپزخانه راحت‌تر قابل استفاده است.

مثال:

The spinless cucumber is easier to handle in the kitchen.

معنی(example):

من میوه‌های بدون خار را برای سالادهایم ترجیح می‌دهم.

مثال:

I prefer spinless fruits for my salads.

معنی فارسی کلمه spinless

: معنی spinless به فارسی

فاقد خار یا زوائد تیز.