معنی فارسی spinnable

B1

قابل چرخش، توانایی تبدیل به الیاف یا نخ را دارد.

Capable of being spun into yarn.

example
معنی(example):

این ماده در سرعت های بالا قابل چرخش است.

مثال:

This material is spinnable at high speeds.

معنی(example):

فقط الیاف قابل چرخاندن می‌توانند برای تهیه نخ استفاده شوند.

مثال:

Only spinnable fibers can be used for making thread.

معنی فارسی کلمه spinnable

: معنی spinnable به فارسی

قابل چرخش، توانایی تبدیل به الیاف یا نخ را دارد.