معنی فارسی spiralwise
B1اسپیرالوایز به حرکتی یا روشی اشاره دارد که در جهت مارپیچ انجام میشود.
In a manner that follows a spiral pattern.
- ADVERB
example
معنی(example):
حرکت به سمت مارپیچ به توزیع انرژی به طور یکنواخت کمک کرد.
مثال:
The spiralwise motion helped distribute the energy evenly.
معنی(example):
او کتابها را به صورت مارپیچ بر روی قفسه به طوری مرتب کرد که بهتر قابل دسترسی باشد.
مثال:
She arranged the books spiralwise on the shelf for better access.
معنی فارسی کلمه spiralwise
:
اسپیرالوایز به حرکتی یا روشی اشاره دارد که در جهت مارپیچ انجام میشود.