معنی فارسی spiritlike
B1به معنای شبیه روح یا دارای ویژگیهای روح مانند.
Resembling or characteristic of a spirit.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در داستانهای او، شخصیتها اغلب ویژگیهای روحمانند دارند.
مثال:
In her stories, the characters often have spiritlike qualities.
معنی(example):
این نقاشی دارای جوهرهای روحمانند است که تماشاگر را مجذوب میکند.
مثال:
The painting has a spiritlike essence that captivates the viewer.
معنی فارسی کلمه spiritlike
:
به معنای شبیه روح یا دارای ویژگیهای روح مانند.