معنی فارسی spit chips

B1

به معنای پرتاب یا پخش کردن چیپس به صورت غیرمنظم است.

To scatter or throw chips around carelessly.

verb
معنی(verb):

To be angry.

example
معنی(example):

سگ آنقدر هیجان زده بود که شروع کرد به ریختن چیپس‌ها در همه جا.

مثال:

The dog was so excited that it started to spit chips everywhere.

معنی(example):

او فکر می‌کرد که جالب است چیپس‌ها را به دوستانش پرتاب کند.

مثال:

He thought it was fun to spit chips at his friends.

معنی فارسی کلمه spit chips

: معنی spit chips به فارسی

به معنای پرتاب یا پخش کردن چیپس به صورت غیرمنظم است.