معنی فارسی spitting distance
B1فاصلهای که در آن میتوان با زدن و به سمت کسی یا چیزی مایع تف انداخت.
A short distance that is close enough to be reached easily.
- noun
noun
معنی(noun):
A short distance.
example
معنی(example):
بادکنک به سمت بالا رفت، اما هنوز در فاصله ی اسپرده بود.
مثال:
The balloon floated away, but it was still in spitting distance.
معنی(example):
من میتوانم در فاصله ی اسپرده از خانهام به مغازه دوان دوان بروم.
مثال:
I can run to the store in spitting distance from my house.
معنی فارسی کلمه spitting distance
:
فاصلهای که در آن میتوان با زدن و به سمت کسی یا چیزی مایع تف انداخت.