معنی فارسی splashily

B1

به طور پاششی و با صدای زیاد، معمولاً در فعالیت‌های آبی.

In a manner that creates splashes or sends water flying.

example
معنی(example):

کودکان تا غروب خورشید به صورت پاششی در حیاط بازی کردند.

مثال:

The kids played splashily in the backyard until the sunset.

معنی(example):

او به صورت پاششی از روی برکه‌ها در روز بارانی رقصید.

مثال:

She danced splashily through the puddles on a rainy day.

معنی فارسی کلمه splashily

: معنی splashily به فارسی

به طور پاششی و با صدای زیاد، معمولاً در فعالیت‌های آبی.