معنی فارسی splaymouth
B1splaymouth، وضعیتی است که در آن دهان به طور غیرعادی و گستردهای باز شده است.
A condition where the mouth is spread open, often indicating distress or a relaxed state.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سگ با دهانی splay باز نشسته بود و در گرما نفس نفس میزد.
مثال:
The dog sat with its mouth splayed open, panting in the heat.
معنی(example):
سگهایی که دهانشان splay است، میتوانند نشاندهنده حالت آرام یا ناراحتی باشند.
مثال:
A splaymouth can indicate a relaxed state or discomfort.
معنی فارسی کلمه splaymouth
:
splaymouth، وضعیتی است که در آن دهان به طور غیرعادی و گستردهای باز شده است.