معنی فارسی splender
B1شکوه و زیبایی، نمایانگر زیبایی برجستهای در یک موضوع.
Great brightness or splendor; magnificent beauty.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها از شکوه معماری باستانی تحسین کردند.
مثال:
They admired the splender of the ancient architecture.
معنی(example):
شکوه غروب آفتاب نفس آنها را گرفت.
مثال:
The splender of the sunset took their breath away.
معنی فارسی کلمه splender
:
شکوه و زیبایی، نمایانگر زیبایی برجستهای در یک موضوع.