معنی فارسی splenetive
B1اسپلنتیو، ویژگیهایی که به طحال و یا اختلالات آن مربوط میشود.
Relating to the treatment or properties influencing the spleen.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کیفیتهای اسپلنتیو این گیاه به خوبی مستند شده است.
مثال:
The splenetive qualities of the herb are well-documented.
معنی(example):
پزشکان اغلب درمانهای اسپلنتیو را برای بیماران مبتلا به اختلالات طحال تجویز میکنند.
مثال:
Doctors often prescribe splenetive treatments for patients with spleen disorders.
معنی فارسی کلمه splenetive
:
اسپلنتیو، ویژگیهایی که به طحال و یا اختلالات آن مربوط میشود.