معنی فارسی splenoncus

B2

توده‌ای غیرطبیعی در طحال، معمولاً به عنوان عارضه‌ای از یک بیماری.

An abnormal mass in the spleen, often indicative of disease.

example
معنی(example):

وجود یک اسپلنونکو از طریق آزمایشات تصویری تأیید شد.

مثال:

The presence of a splenoncus was confirmed by imaging tests.

معنی(example):

پزشکان نگران اسپلنونکو در شکم بیمار بودند.

مثال:

Doctors were concerned about the splenoncus in the patient's abdomen.

معنی فارسی کلمه splenoncus

: معنی splenoncus به فارسی

توده‌ای غیرطبیعی در طحال، معمولاً به عنوان عارضه‌ای از یک بیماری.