معنی فارسی splicer
B1وصلهگر، ابزاری برای اتصال یا ادغام دو یا چند قسمت مختلف.
A tool or device used to connect two pieces.
- NOUN
example
معنی(example):
یک وصلهگر برای اتصال دو تکه طناب استفاده میشود.
مثال:
A splicer is used to connect two pieces of rope.
معنی(example):
در ویرایش فیلم، یک وصلهگر قسمتهای مختلف فیلم را به هم متصل میکند.
مثال:
In film editing, a splicer connects different film segments.
معنی فارسی کلمه splicer
:
وصلهگر، ابزاری برای اتصال یا ادغام دو یا چند قسمت مختلف.