معنی فارسی splurgy
B1حالت یا احساسی که به دنبال خرج کردن یا لذت بردن از آنی کالاها و چیزهای لوکس رخ میدهد.
Feeling indulgent or extravagant, particularly in spending.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از خرید آن کیف دستی طراح احساس splurgy کرد.
مثال:
She felt splurgy after buying that designer handbag.
معنی(example):
خوب است که گاهی روزی splurgy داشته باشید.
مثال:
It's okay to have a splurgy day once in a while.
معنی فارسی کلمه splurgy
:
حالت یا احساسی که به دنبال خرج کردن یا لذت بردن از آنی کالاها و چیزهای لوکس رخ میدهد.