معنی فارسی splurgiest
B2به معنای پرخرجترین، اشاره به چیزی که بیشترین هزینه را دارد.
The most extravagant or lavish in terms of spending.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او لوکسترین ماشینی که میتوانست پیدا کند را خرید.
مثال:
He bought the splurgiest car he could find.
معنی(example):
بیشترین هزینه او برای لباس عروسیاش بود.
مثال:
Her splurgiest spending was on her wedding dress.
معنی فارسی کلمه splurgiest
:
به معنای پرخرجترین، اشاره به چیزی که بیشترین هزینه را دارد.