معنی فارسی spluther

B2

به معنای پاشیدن، ریختن به صورت ناهمگون یا به شدت.

To splash or scatter liquid in various directions.

example
معنی(example):

آب از شیر شروع به پاشیدن کرد.

مثال:

The water began to spluther from the faucet.

معنی(example):

او دید که رنگ روی بوم پاشیده می‌شود.

مثال:

He watched the paint spluther on the canvas.

معنی فارسی کلمه spluther

: معنی spluther به فارسی

به معنای پاشیدن، ریختن به صورت ناهمگون یا به شدت.