معنی فارسی spoilages
B1فرایند یا نتیجه خراب شدن؛ معمولاً به مواد غذایی اشاره دارد که دیگر قابل استفاده نیستند.
The process of something becoming spoiled or the state of being spoiled, especially in reference to food.
- NOUN
example
معنی(example):
اقلام خرابشده در یخچال باید دور ریخته شوند.
مثال:
The spoilages in the fridge need to be thrown out.
معنی(example):
ما چندین خرابشده در انباریامان مشاهده کردیم.
مثال:
We noticed several spoilages in our pantry.
معنی فارسی کلمه spoilages
:
فرایند یا نتیجه خراب شدن؛ معمولاً به مواد غذایی اشاره دارد که دیگر قابل استفاده نیستند.