معنی فارسی spoilate
B1به هم زدن یا ناکام کردن یک برنامه یا طرح به طور عمدی.
To disrupt or nullify a plan or idea intentionally.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند پس از جلسه برنامههای خود را اسپویل کنند.
مثال:
They decided to spoilate their plans after the meeting.
معنی(example):
برای اسپویل کردن یک پروژه نیاز به توجه دقیق است.
مثال:
To spoilate a project requires careful consideration.
معنی فارسی کلمه spoilate
:
به هم زدن یا ناکام کردن یک برنامه یا طرح به طور عمدی.