معنی فارسی spoliatory

B2

آسیب زننده، ایجاد آسیب و تخریب به چیزی بخصوص در زمینه آثار فرهنگی یا تاریخی.

Pertaining to or causing spoliation; destructive or damaging.

example
معنی(example):

عملیات آسیب زننده آثار تاریخی را نابود کرد.

مثال:

The spoliatory actions destroyed the historical artifacts.

معنی(example):

طبیعت آسیب زننده حمله واضح بود.

مثال:

The spoliatory nature of the invasion was evident.

معنی فارسی کلمه spoliatory

: معنی spoliatory به فارسی

آسیب زننده، ایجاد آسیب و تخریب به چیزی بخصوص در زمینه آثار فرهنگی یا تاریخی.