معنی فارسی spongiform

C1

اسفنجی‌نما، اشاره به بیماری‌های که با تخریب بافت مغزی مانند بافت اسفنجی همراه هستند.

Relating to diseases that cause sponge-like degeneration of brain tissue.

adjective
معنی(adjective):

Like a sponge, porous, full of holes.

example
معنی(example):

بیماری‌های اسفنجی بر مغز تأثیر می‌گذارند و اغلب کشنده هستند.

مثال:

Spongiform diseases affect the brain and are often fatal.

معنی(example):

محققان به بررسی انسفالوپاتی‌های اسفنجی در حیوانات می‌پردازند.

مثال:

Researchers study spongiform encephalopathies in animals.

معنی فارسی کلمه spongiform

: معنی spongiform به فارسی

اسفنجی‌نما، اشاره به بیماری‌های که با تخریب بافت مغزی مانند بافت اسفنجی همراه هستند.