معنی فارسی spongin
B2اسپونژین، پروتئینی طبیعی که در ساختار اسفنج‌های دریایی وجود دارد.
A natural protein that is part of the structure of marine sponges.
- noun
noun
معنی(noun):
A horny, sulfur-containing protein, related to keratin, that forms the skeletal structure of certain classes of sponges. A proteinaceous compound of which the spicules in Demospongiae are composed.
example
معنی(example):
اسپونژین پروتئین الیافی است که در اسفنج‌ها یافت می‌شود.
مثال:
Spongin is the fibrous protein found in sponges.
معنی(example):
دانشمندان به مطالعه اسپونژین برای کاربردهای پزشکی احتمالی آن می‌پردازند.
مثال:
Scientists study spongin for its potential medical uses.
معنی فارسی کلمه spongin
:
اسپونژین، پروتئینی طبیعی که در ساختار اسفنج‌های دریایی وجود دارد.
