معنی فارسی sponginess
B1اسفنجی بودن، ویژگیای است که نشاندهنده قابلیت جذب و نرم بودن یک ماده است.
The quality of being spongy, characterized by a light and porous structure.
- NOUN
example
معنی(example):
اسفنجی بودن این ماده آن را بسیار جاذب میکند.
مثال:
The sponginess of the material makes it very absorbent.
معنی(example):
ما برای تحقیقمان اسفنجی بودن اسفنج را ارزیابی کردیم.
مثال:
We evaluated the sponginess of the sponge for our research.
معنی فارسی کلمه sponginess
:
اسفنجی بودن، ویژگیای است که نشاندهنده قابلیت جذب و نرم بودن یک ماده است.