معنی فارسی sportiness
B1کیفیت یا ویژگی ورزشکاری یا برقراری ارتباط با ورزش.
The quality of being sporty or athletic.
- NOUN
example
معنی(example):
ورزشکاری این خودرو با طراحی شیک و موتور قوی آن افزایش یافته بود.
مثال:
The sportiness of the car was enhanced by its sleek design and powerful engine.
معنی(example):
ورزشکاری او در انتخاب تفریحات فعالش نمایان است.
مثال:
Her sportiness is reflected in her choice of active hobbies.
معنی فارسی کلمه sportiness
:
کیفیت یا ویژگی ورزشکاری یا برقراری ارتباط با ورزش.