معنی فارسی sportless

B1

بدون هر گونه ارتباط با ورزش؛ حالتی که در آن فعالیت‌های ورزشی وجود ندارد.

Free from sports or physical activity.

example
معنی(example):

محیط بدون ورزش برای کلاس یوگا ایده‌آل بود.

مثال:

The sportless environment was perfect for the yoga class.

معنی(example):

او به رویکرد بدون ورزش در تناسب اندام تمایل داشت و بر تمرینات آرام تمرکز می‌کرد.

مثال:

He preferred a sportless approach to fitness, focusing on calm exercises.

معنی فارسی کلمه sportless

: معنی sportless به فارسی

بدون هر گونه ارتباط با ورزش؛ حالتی که در آن فعالیت‌های ورزشی وجود ندارد.