معنی فارسی sportling

B1

به معنای داشتن روحیه یا طبیعتی که به ورزش یا فعالیت‌های ورزشی مربوط می‌شود.

Of or pertaining to sports; having a playful or lively quality.

example
معنی(example):

طبیعت ورزشی او را به یک ورزشکار عالی تبدیل می‌کند.

مثال:

The sportling nature of her personality makes her a great athlete.

معنی(example):

او به فعالیت‌های ورزشی در دوران کودکی علاقه داشت.

مثال:

He enjoyed sportling activities as a child.

معنی فارسی کلمه sportling

: معنی sportling به فارسی

به معنای داشتن روحیه یا طبیعتی که به ورزش یا فعالیت‌های ورزشی مربوط می‌شود.