معنی فارسی sportscaster

B2

شخصی که بازی‌های ورزشی را از تلویزیون یا رادیو گزارش می‌کند، معمولاً با تحلیل و توضیحات.

A person who reports on or announces sports events.

example
معنی(example):

گوینده ورزشی با اشتیاق زیاد بازی را توصیف کرد.

مثال:

The sportscaster described the game with great enthusiasm.

معنی(example):

او می‌خواهد در آینده یک گوینده ورزشی شود.

مثال:

She wants to become a sportscaster in the future.

معنی فارسی کلمه sportscaster

: معنی sportscaster به فارسی

شخصی که بازی‌های ورزشی را از تلویزیون یا رادیو گزارش می‌کند، معمولاً با تحلیل و توضیحات.