معنی فارسی sportsmanliness

B1

ورزشکاری، نشان دادن فضائل انسانی مانند جوانمردی در رقابت‌های ورزشی.

The quality of being a sportsman, particularly in showing fairness and integrity in sportsmanship.

example
معنی(example):

ورزشکاری‌اش احترام همه بازیکنان را جلب کرد.

مثال:

Her sportsmanliness won her respect from all players.

معنی(example):

او با کمک به رقیبش بعد از مسابقه ورزشکاری نشان داد.

مثال:

He showed sportsmanliness by helping his rival after the match.

معنی فارسی کلمه sportsmanliness

: معنی sportsmanliness به فارسی

ورزشکاری، نشان دادن فضائل انسانی مانند جوانمردی در رقابت‌های ورزشی.