معنی فارسی sporule
B2اسپورول، واحدی تکسلولی و کوچک که در تولید مثل برخی از قارچها استفاده میشود.
A small reproductive unit or spore formed by some fungi.
- NOUN
example
معنی(example):
اسپورول یک واحد تولید مثل کوچک از برخی قارچها است.
مثال:
The sporule is a tiny reproductive unit of some fungi.
معنی(example):
هر اسپورول میتواند در شرایط مناسب به یک قارچ جدید تبدیل شود.
مثال:
Each sporule can develop into a new fungus under the right conditions.
معنی فارسی کلمه sporule
:
اسپورول، واحدی تکسلولی و کوچک که در تولید مثل برخی از قارچها استفاده میشود.